دل نوشته های من

  انسان خلیفه خداوند نامیده شده که فقط به انسانهای همنوع خودودیگر موجودات مخلوق خداوند بیندیشد کار فقط برای رضای خدا انجام دهد عقل سلیم عقل کامل عقل کل که دروجود انسان های کامل وجود دارد می فرمایند غیر خدا اگرتفکر باشد انسان نیست درصورتی که تمام بحث ها دعوا ها جنگ خون ریزی  برای  چند صبا دردنیا بوده وهرچه قوانین وجود دارد برای دنیا وضع شده با توجه به اینکه اینقدر پیام آوران قرآن روایات برای هدایت آمده اند وتاکید به این امر مهم نموده اند  همه چیز نعمت برما تمام شده ومدعی پیشرفت هستیم ولی باز همه این پیشرفتها به دنیا خلاصه می شود هیچ کدام از زمین با لا نمی رود وکاری برای انسان نمی کند اولیائ خدا مومنین  هستند که دنیا برایشان کوچک بوده برای رضای خدا که بی نهایت بوده می نگرند فرض کنید در این روزگار همدیگر را می کشند که به قدرت دنیا بیشتردست پیدا کنند که نمی رسند انشالله اسلام به تمام دنیا گسترش می یابد مال همدیگررا به هرقیمتی شده به تصاحب در می آوردن به سرزمین همدیگر تجاوز می کنند به ناموس مردم تجاوز می کنند خود را شجاع و مستحق می دانند که هیچ کدام چیزی برای خدا نبوده در دنیا منفورترین هستند وچیزی برای آخرت نتوانسته جز گناه ببرند ولی برای همین کارها که خودشان انجام می دهند نمی خواهند کسی به پرسد قوانین مختلف وجود دارد اگریک فرد از سر نادانی انجام دهد شدیدترین وجه همه او را تنبیه می کنند فرض کنید به سوایق ثبت اسناد نگاه کنید نشان می دهد کسانی به قدرت رسیدن املاک فراوان به دست آوردن که خودشان می دانستند قصبی بوده ولی قوانین ثبت اسناد تاسیس کردند که اموال خودشان را به ثبت برسانند وبعد ازخودشان استفاده کنند صحبت حق انسان مظلوم  نبوده ودر حال حاضر هم به شکلی دیگر تغییر یافته البته آدم های خوب فراوان سعی دارند خوب باشند ازاین توضیح نتیجه می گیریم که هرچه قوانین وضع شده برای دنیا وهر روز هم برقوانین دنیایی اضافه می گردد فرض کنید اینقدر بین انسانها غیبت تهمت حسادت تنک نظری دشمنی آبرو ریزی فراوان ولی قوانینی ندارد که اگر دروغ یا غیبت کردی  جریمه بشوید  چنین قوانینی وجود ندارد انسانها به خاطرعقلی که دروجودشان نهفته درانتخاب مختارند که کمتر به این مهم می نگرند

راه کارهای خوب برای هدایت انسانها دراین زمان معمولا" از طریق حوزه ودانشگاه وانسانهای عالم  قابل قبول بوده همه منتظرند که انسانهای فهیم جامعه چه می گویند ییشنهاد می گردد تدابیری اندیشیده شود ونگوئیم این حرف ها در دانشگاه جایگاهی ندارد برای چیزهای دنیوی چندین دوربین نظاره گر بوده هزینه می کنیم ولی غافل از اینکه خداوند وهمه موجودات براعمال ورفتار ما ناظر بوده خداوند با قلب دل ما کار دارد که در دل چه می گذردآیا برای خدا تفکر می کنیم یا خیرسعی شود قبل از هر کار رضای خداوند در نظر بگیریم و عمر خودررا به  غیر خداهدر ندهیم یعنی چند سال دانشگاه دربهشت خداوند برای فقط خداوند که باقی عمر تضمین شود همه این تزلزلات به خاطر اینکه از خدا دور شدیم وما که دانشجو هستم ضمن رهنمود دیگران دراین راه پیش قدم باشیم