.(
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و در یکى از عیدها فرمود : ] این عید کسى است که خدا روزه‏اش را پذیرفته و نماز وى را سپاس گفته و هر روز که خدا را در آن نافرمانى نکنند روز عید است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
غلامعلی علامه ، فریمان ، ز ، گربه ، نویسنده غلامعلی علامه ، عقل ، دعا ، دور نشویم ، دوست خدا ، را فراموش نکنید ، راز دل ، راستی ، رضای خدا ، روزه ، روستایی )) ، روش ، عقل کل ، عقلی ، علامه ، علمی ، علی ، فریمان راه درست ، فریمان یا مدد یا امام حسین ، قبل از مرگ به فکر ، قبول ، قدرت ، زیبا ، زیبا ترین ، سال خرگوش ، سمل ، سونامی ، سی ، سیل ، شهید درحین رانندگی داخل سرویس )) ، شهید شده )) ، شیرین ، شکر ، صمد ، طاعات ، طبیعت بکر ، طبیعت زیبا ، ظلم ، ظهور امام زمان ، عابد ، عالی ، عدالت ، عدل ، عصر ، عصر رادیو ، عصر شتر ، عصیان ، عظمت ، عفو ، نویسنده غلامعلی علامه پشت سرعقل راه بروید ، هماهنگ ، همایش شهر ملایر ، همه مخلوق ، همه موجودات ، وآخرت ، واحد ، واقعیت ، کامل ، کرامت ، کعبه ، کل ، که ، کویر ، فریضه الهی ، گوناگون ، لا حول ولا قوه الا با لله ، مبارک ، مبیت ، مجروحین )) ، محار ، معبود ، مقالات ، ملت ، ملک واملاک رها ، ممتاز ، مناجات ، منطق ، مهترم ترین ، مهربانی ، مهم ترین ، نادر ترین ، نادعلی ، نام های زیبا ، نجات ، ((سالگر د شهید درروستا )) ، ((مناعت طب مادرمحترم شهید )) ، (پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم ، ا ، اجابت ، احد ، استعداد ، اقتصاد ، الحمد ، العظیم، اللّطیف، الشّافی». ، امام زمان ، امام عصر ، امامان عزیز ، انسان ، انسانها ، انسانهای متمدن ، اولیا ، با خدا ، با شیخ بهلول ، بالاروید ، باهم )) ، بخشش ، بنیاد شهید ، به شکلی بی عدالتی هست ظهور ، بها ر ، بهتر ، بهترین ، بهترین چشم ، بی یار ، بیداد ، پایه غر غر می کند آقا بارندگی ندارد )) ، پله پله خدا ، تجربی ، تجلیل ، ترین ، تعریف ، توجه ، توصیه ، توفیق ، جدید ترین ، جشنواره ، جهان ، جهنم فرضی را شنید یم وای از ، جوائج دنیا ، جوانان را نصیحت ، جیوان ، چشم ، چه شکوهی ، چه عظمتی ، حدای بیه متا ، حرکت برای خدا ، حسبی الله ، حصار ، حضرت مهدی ، حفظ منید ، حقوق مزایا ، حوادث ، خ ، خانواده های شاهد به کربلای معلا )) ، خدا ، خطر ، خلیفه خدا ، خوب ، خوب آنان را ، د هک ، در دل ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :38
بازدید دیروز :215
کل بازدید :600687
تعداد کل یاداشته ها : 403
103/1/9
11:47 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
غلامعلی علامه[132]
هرچه هست از خدا است اگرخدمتی بوده آنهم لطف خدا بوده من چیزی ندارم جز سپاسگزاری از خالق خودم

خبر مایه

((منطقه محروم ))

?باز یک روز به یکی ازروستا ها جهت سرکشی به منزل خانواده شهید رفتیم دیدم داخل روستا آب گل آلود پرسیدم این آب شرب شما کجاست گفتن ما آب شرب دیگری نداریم همین است که می بینید  من گفتم چرا درخواستی به مسئولین شهرستان نمی دهید تا همکاری نمایند گفت ما اینقدر درآمد نداریم که تاحتی برای یک بار به شهر بیائیم ومشکل خودرا مطرح کنیم  من آمد م به کمیته امدادگفتم  چنین روستایی وجود دارد که همه مردمان محروم ازهمه امکانات می باشند ویک خانواده شهید هم داشتیم هماهنگی شدند پرونده انتقال یافت به مشهد .هنوز افراد محروم روستاهای محروم وجود دارد .

((آب خوردن با آفتابه را ببینید ))

?یک روز به اتفاق برادر محترم شهید ی جهت سرکشی وتوزیع دعوتنامه های بنیاد به یکی ازروستا ها خیلی دور دست رفتیم درمسیر که ما می خواستیم برویم اعلام کرده بودند محل عبور مرور افغانی ها واشرار مصلح می باشد چند نفر را به گروگا ن گرفته بودند می خواستیم کارانجام شود وزود برگردیم  هرجا می رفتیم تحمل چند دقیقه بیشتر نداشتیم منزل یکی ازوالدین محرم شاهد رفتیم خیلی دیر وقت بود مارد محترم شهید کمی نون ماست و کره آوردند ما هم شروع کردیم بخوردند  چند لقمه ای خوردیم یک دفعه من دیدم همراه من صدایش بیرون نمی رود بادست خود اشاره می کند آب می خواهم من هم هرچه گشتم داخل اطاق آبی وجو د نداشت رفتم بیرون دیدم آفتابه ای جلو درب آب دارد برداشتم آوردم دادم  به رفیقم ازعجله اوهم مجبور شد ازکنار آفتابه چند قرطی نوش جان کند ونفسی تازه کندبلی دربیا بان کفش کنهه نعمت است

((معتاد شدن فرزند شهید ))

?یکی از فرزندان شهید که من ازکوچکی اور ا می شناختم هرچه تلا ش کردیم که ادامه تحصیل بدهد نتوانست بعد ازگرفتن مدرک تحصیلی ابتدایی به چوپانی رفت چندین سال پشت سرهم چوپانی کرد بنظر می آمد تعدا گوسفندا ن زیادی سرهم کرده است  ازدواج کرد من به اتفاق رئیس وقت بنیاد درموقع گفتگو وعقد مجلس ایشان حضو رداشتم پدر زن ایشان که آدم زرنگی بود حرفهایش همه اش پیرامون اشتغال بهتر این فرزند بود البته من هم مجبور بودیم  درست اطلاع رسانی داشته باشیم گفتم که بنیاد در صورت داشتن شرایط وام اشتغال پرداخت می کند وبعد ازچندر روز مراجعه وام اشتغال پرداخت شد تعداد چندین گوسفند هم خریدار ی کرد  ما هم خوشحال شدیم که قول  داده شده عملی شد چند سالی ازاین ماجرا گذشت یک روز دیدم خانم این فرزند آمده که فقط شما گفتید ابن فرزند شغل دارد کجا است شغل این  آقای معتاد چرا کمک نمی کنید  من بررسی که انجام دادم دیدم این خانم شهری است  پس ازازدواج خانه وکاشانه روستا را رها کردند به شهر رفتند مستاجر می باشند بابایی که عمرش چوپان بوده درشهر کاری پیدا نمی شود من با فرزند صحبت کردم دیدم می گوید آقای علامه هیچ کس مثل من نبوده من شب سرگوسفندان بودم اشرار افغانی ازمسیر رفت آمد من عبور می کردند من و با آنان رفیق شدم مقداری تریاک ازنوع کریستال به من می دادند که من توزیع کنم خودم معتاد شدم بعد که افغانی ها رفتن مدتی برای پیداکردن تریاک مجبور بودم پس انداز خود را گوسفندان را بفروشم همه مال منال من رفت که من حدو د مبلغ ده تاسمند پول داشتم وبیشتر من را همین زن به این روز انداخت برای استفاده آمیزش زنا شوی من را وادار می کر دمصرف کنم  معلوم نیست جان سالم بدر ببرم یاخیر ؟ که خوشبختانه ایشان را برگرداندیم به روستا مجدد دنبال چوپانی ویک روز آمد وام مسکن دریافت کرد وخانم ایشان آمد خوشحال بود که خوب شده ووضع ما بهتر شده است

((مریضی فرزندان شاهد ))

?اویل بنیاد وتشکیل پرونده های شهدا ء بعضی ازخانواده هاازجاهات زیادی خیلی محروم بودن امکانات نبود وتامدت خیلی زیادی بهبود پیدا نمی کردند من مسئول درمان خانواده های شاهد بودم یکی ازخانواده های شاهد که پنچ فرزندداشت بیشتر مواقع مریض بودند ومن این افراد را به دکتر می بردم وپیگردرمانشان بودم  اکثرا" این فرزندان ازسرماهای متعدی که خورده بودن مشکل گوش حلق بینی داشتند وبارها به متخصص گوش حلق بینی می رفتیم هربار که این افراد را معاینه می کردند داخل گوش وبینی دکتر می پر سیدم می گفت کرم می باشد ماه ها بطول انجامید تا اینکه کم بیش خوب شدند  حالا بعد ازگذشت چند سال بعضی ازآن افراد خودشان پزشک شدند ومردم را طبابت می کنند

((سرماخوردگی بیش ا زحد باعث فوت فرزندشهید شد))

?فرزند شهید ی داشتیم که قبل ازشهادت پدرش ازناحیه سر دچار ضربه مغزی شده بود وایشان را تا کلاس سوم راهنمایی به مدرسه  استثنائی می بردیم متاسفانه یک روز بر اثر سهل انگار ی خانواده دچار سوختگی شده بود وتمام بدن ایشان سوخته بود من ایشان را بردم به دکتر  قرار بود همه روزه پانسمان بشود چون رفت آمد مشکل بود با پزشک هماهنگی کردیم پزشک را می آوردیم وهروز برای پانسما ایشان می آمد این فرزند بیچاره را زیر آب سرد به حساب خودش می شست وبعد پانسمان می کرد می رفت کم کم خوب شد وقافل ازاین که دراین مدت که با آب سرد بنده خدارا می شست سرمامی خورد بعد از این سوختگی خوب شد ولی عفونت سرماخودگی باعث شد که فوت نمایند

((ترمز بیجاگرفتن فرزند محترم شهید درحین رانندگی داخل  سرویس  ))

? داخل سرویس فرزندان بودم درحین رانندگی باتوجه به اینکه تمام فرزندان شاهد اعم ازراهنمایی دبیرستانی وکودکستان سوار می شدند چند تا ازفرزندان شوخ که حالا صاحب سه چهار فرزند خودشان می باشند جلو می نی بوس می نشستند وشلوغ کاری می کردند یکبار من با سرعت می رفتم یک مرتبه فرزند شهید که البته ازدیگران بزرکتر هم بود دو دستی ترمز دستی می نی بوس را کشید ماشین نو بود درجا ایستاد وهمه فرزندان که اکثرا داخل خودرو ایستاده بود ند برروی هم ریختند من هم خیلی ترسیدم که این چه کاری بودکردی کسی کاری نشود   می گفت من نمی دانستم که این ترمز مثل ترمز قطار درمواقع استثنائی کشیده می شود


88/4/20::: 5:22 ع
نظر()