سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دل نوشته های من

یاد خدا امر به معروف نهی از منکر

حب دنیا

   با توجه به اینکه  نمونه های زیادی درقرآن آمده وهر روزدرکنار گوشه جهان این اتفاقات تکرار می شود،  ولی مشاهده می کنید، انسانهایی به ظاهر پیشرفته به جای توجه به عظمت الهی وخدمت به مخلوق خدا اعتبارات هنگفتی برای از بین بردن رقیب خود وهزینه های سنگین تسلیحاتی وتبلیغاتی درنظرمی گیرند، که می خواهند چند روزی من باشند زمان نمرود مردم درآغوش خوشی به سرمی بردند در قرآن آمده از شاخساردرختان نعمت وسایبان می ساختند به جای تشکرازصاحب نعمت بت می پرستیدند وطاغوتی عمل می کردند خداوند همچون جمهوری اسلامی ایران لطف کرد واراده نمود تا رهبری صالح ولایق بفرستد  تا آنها راازچنگال جهل ونادانی نجات دهد ، واز زیر چکمه ستمگران رهایی بخشد ودرعین حالی که طاغوت نمرود فرمان خطرناک داد ولی خدا وند او رهبرعزیز را به عزت وجلال خود حفظ واین نعمت را برمردم آن روزگار ارزانی نمود  وما در عصری زندگی می کنیم  ضمن اینکه از گذشته فراوان اطلاعات برما رسیده در یادی خود ما چنین اتفاقاتی مشاهده کردیم حیف است  فراموش کنیم، باید با این همه نعمت خدا وند بزرگ بهتر معرفی شود که او صاحب واقعی  وهمه چیز درقبضه عظمت اوست


ظلم نکنید

    درگذشته وحال، فراوان بوده که هرکس به قدرت، یامالی رسیده نتوانسته، باهوای نفس خودمبارزه کند، به نوعی به پایین دست خودظلم کرده،ودرهمین دنیا، به سزای اعمال خود هم رسیده است ،شکل این ظلمها درهرعصر زمان ومکان فرق دارد ولی ظلم ظلم است، بعضی درحین خدمت اختلاس می کنند، بعضی نعمت الهی رابه عدالت هزینه نمی کنند، بعضی مشاهده می کنید رسما " انسانهای همنوع خود را ترورمی کنند، بعضی قدرت ها رسما" به حریم دیگران تجاوز می کنند به اطراف بنگریم انواع مختلف ظلم وجود دارد، اما ازخدا غافل نشوید، که هرچه هست ازآن اوست اویاربی کسان ویاورمظلومان می باشد.

     در زمان حضرت ادریس (ع)پادشاهی ظالم زندگی می کرد . او یک روز هوس کرد تا با سرباز هایش به تفریح برود . به باغی رسید و دستور داد تا صاحب باغ را پیش او ببرند . صاحب باغ مردی با ایمان و پیرو ادریس (ع)بود . پیش او رفت . شاه به او گفت : باغ زیبایی داری   !! « او گفت همه ی این زیبایی ها از خداست » شاه گفت : این باغ را به من بفروش . صاحب باغ گفت : نمی توانم چون با این باغ زندگی ام را می گذرانم   . شاه با ناراحتی از آنجا رفت . وقتی به کاخش رسید به وزیرش گفت : دیدی چه اتفاقی افتاد ؟
همسر شاه آنجا بود گفت : شاهی که نتواند باغی را بگیرد به درد نمی خورد .
شاه گفت : او پیرو ادریس (ع)است و مردم او را دوست دارند .
همسرش گفت : باید او را به بهانه ای می کشتی
شاه گفت : چگونه ؟
زنش گفت : « عده ای را جمع کن تا گواهی بدهند که این مرد علیه شاه حرفی زده و به این بهانه او را بکش » شاه هم این کار را کرد . مرد را کشت و باغش را صاحب شد . ازین اتفاق ادریس پیامبر و مردم شهر خیلی ناراحت شدند . خداوند به ادریس وحی کرد که : ای پیامبر ما ! نزد شاه برو به او بگو منتظر مجازات ما باشد . ادریس هم نزد شاه رفت و گفت : از خدا نترسیدی که آن مرد را کشتی ؟
شاه گفت : از هیچ کس نمی ترسم و ادریس را از کاخ بیرون کرد .
همسرش گفت : چرا او را گردن نزدی ؟ تو چطور پادشاهی هستی ؟ باید ادریس را می کشتی ! پادشاه مأمورانش را به دنبال ادریس فرستاد . خبر به پیامبر رسید ادریس و یارانش در غاری پنهان شدند . از قضا ، همان شب یکی از سرداران شاه به اتاق خواب شاه رفت ، شاه و همسرش را کشت . این اتفاق باعث شد که ایمان مردم به ادریس بیشتر شود چون فهمیدند که خدای ادریس به کمک او آمد و شاه ظالم را از بین برد .  خداوند تعالی سلطنت را از آن پادشاه گرفت واورا کشت وشهرش را خراب کرد وگوشت همسرش را خوراک سگهانمود ، بخاطر اینکه آن مومن بی گناه را کشت .



راستی

با خدا رو راست باشید

      خداوند به انسان گوهرعقل وحی را ارزانی داشته انصافا" توقع می رود، که همان خلیفه واقعی خدا باشیم،

ولی انسان ها با توجه به برتری که برهمه موجودات دارند هزارچهره از آن یاد می شود ،که من به دو چهره خلاصه می کنم خوب، یابد اگرآنچه رضای خدا خواسته باشید همچون پیامبران ائمه معصوم (ع) دارای یک چهره ظاهروباطن آنان نوربوده چیزی ازخلق خدا وخدا پنهان نداشته اند، انسانهای معمولی حداقل دو چهره دارند که دردنیا نمایان می گردد وکمتر کسی ظاهر وباطنی نیکوپایدار دارد وهر پست بلندی دردنیا اتفاق می افتد همان خواسته خود انسانها است

روزی حضرت عزرائیل (ع) به زیارت رسول خدا(ص)آمد پیامبر(ص)ازاو پرسیدای برادر چندین هزار سال است که تومامور قبض روح انسانها هستی، آیا درهنگام جان کندن ،آنها دلت برای کسی به رحم آمد ؟ عزرائیل (ع)گفت دراین مدت دلم برای دو نفر سوخت

1-      روزی دریا طوفانی شد وامواج سهمگین دریا، یک کشتی را درهم شکست . همه سرنشینان کشتی غرق شدند . تنها یک زن حامله نجات یافت . او سوار برپاره تخته کشتی شده وامواج ملایم دریا او را به ساحل آورد ودرجزیره ای افکند، دراین میان فرزند پسری از او متولد شد، من مامور شدم تا جان آن زن قبض کنم دلم به حال آن پسر سوخت.

2-      هنگامی که شدادبن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ بهشت بی نظیر خود پرداخت وهمه توان وامکانات وثروت خود را درساختن آن صرف کرد وخروارها طلا وگوهرهای دیگر برای ستونها وسایرزرق برق آن خرج نمود، تا تکمیل شد وقتی که خواست ازآن دیدار کند، همین که خواست ازاسب پیاده شود وپای راست خود را از رکاب برزمین نهاد هنوز پای چپش به رکاب بود، از سوی خدا فرما آمد که جان او را قبض کنم آن تیره بخت از پشت اسب به زمین ورکاب اسب گیرکرد مرد، دلم به حال او سوخت از این جهت که عمری به امید دیاربهشتی که ساخته بود به سربرد هنوز ندیده اسیرمرگ شد

3-      دراین هنگام حضرت جبرئیل (ع) به محضر پیامبر (ص) رسید وگفت ای محمد خدایت سلام می رساند  ومی فرماید آن کودک همان شداد بن عاد بود   


شروع بخل

     شیطان رجیم با توجه به اینکه سالهای طولانی عبادت خدا کرد، دردانه خدا، پیش نمازملائکه ها بود، درتاریخ بیشترین درجه بخل،حسودیت، تکبررابه خود اختصاص داد وبازبه همان مرحله اول اکتفا نکرد، با توجه به اینکه خداوند جایگاه ومسکن حضرت آدم (ع) وفرزندانش بهشت انتخاب کرد،او با شیطنت پد رمادرما را گمراه کرد که از درخت ممنوعه  بخورند وهمه مااز بهشت محروم شویم  وسپس به جلد فرزندان آدم قابیل نفوذ کرد واو نتوانست برتری ها یی که خداوند به هابیل برادراو داده بود تحمل کند واو را کشت ودرتاریخ از این شیطنت های رسمی فراوان گمراه کرده است ودرحال حاضر این بخل،حسودیت، تکبربین انسانها توسعه یافته بعضی افراد زن ومردخودشان برای شیطان کارمی کنند تا جایی که برادر خواهر به هم دیگر بخل وحسودیت می ورزند وگاهی همچون قابیل عمل می کنند ازهمه مهمتربعضی که به قدرت وپول دست پیدا کرده اند واین روزها درکنار گوشه جهان مشاهده می کنید که پدرجد شیطان عمل می کنند خدایا از شرشیطان  به تو پناه می بریم واز تو کمک می خواهیم که هیچ وقت گناه ومعصیت نکنیم      

 


اسلام پیروز است

غیر اسلام دردنیا جایگاهی ندارد

   با توجه به اینکه خداوند نعمت را برای بشربرروی زمین تمام نموده وبا توجه به اینکه ستمکاران وجباران، قدرت مندان، سیاست مداران،ازاین نعمات بیشتر بهره می برند وحق ضعفا ودرماندگان راضایع می کنند وروز بروز فشار بیشتر برمردم ضعیف  وارد می نمایند. ولی بازاین روزهادرکنارگوشه جهان مشاهده می کنید، ضمن بمب گذاری ، کشتار، تجاوز، ادامه می دهند ،به جای تشکراز اینکه این همه نعمت دراختیار دارند اربده می کشند وحریف می طلبند درصورتی که همه چیز درقبضه قدرت خداوند است اسلام پیروزودنیا را خواهد گرفت

    روزگاری قوم عاد افرادی تنومند ، بلند قامت ونیرومند بودند ، از این رو به عنوان جنگاورانی برگزیده  به حساب می آمدند . ازنظر تمدن نیز نسبت به قبایل دیگر پیشرفته تربودند، شهر های آبادی ، زمین های خرم وسرسبز وباغ های پرطراوت داشتند

خدای متعال ایشان را از تعمتهای بسیار وبرکات سرشار بهره ورساخته بود ولی آن قوم هیچ گاه درمبدا آفرینش وبخشنده آن نعمتها که دردنیا بیشتر نعمت دراختیار شان بود تفکر نمی کردند. به جای شکر وحق شناسی ، جمادات بی جان را می پی پرستیدند  روزگاری براین منوال گذشت، رذائل اخلاق  وانحطاط قساوت قلب آن قوم رو به افزون می رفت .وحق ضعفا از بین می گردید، خود نمایی  وتفاخر می کردند به قصرها وقلعه های زیبامی نازیدند آنچنان دلبسته این بناها شده بودند ، که گویی جاودانه دردنیا هستند ،عاقبت لجاجت این قوم باعث شد ،هفت سال خشکسالی، هواگرم  وخفه کننده باشد ونهایتا"خداوند تند بادی  ویرانگر فرستاد همه آنان نابود شدند


پزشک

فرق پزشکی باگذشته ما

   با توجه به اینکه به ظاهردرزمینه پزشکی، به فن آوری های گوناگون دست پیدا کرده ایم ،ولی برآوردی که با گذشته می شود، خدمت به خلق خدا کمتر شده است ،درگذشته نچندان دوردرهمین شهرما، دونفر پدر وپسرهردو پزشک بودند، داخل منزل مسکونی محقر خانه چوبی با یک عدد چراغ پیلته ای  یک ظرف لعابی ،تعدادی سرنگ،پنس پنجاه سال با حداقل امکانات حداکثر خدمت به همنوع ارائه نمودند، یعنی به همنوع خود می اندیشیدند، که ازمرض ومرگ جان سالم ببرند ،درحال حاضر میلیاردها هزینه ،که دستگا های نوین جدیدخریداری شود، میلیارها هزینه که ویروس وخود درد شناسایی گردد، اما به جان انسانها که باید اهمیت داده شود خبری نیست . شاید بعضی به سازمانی وابسته، دارای کارت طلایی ، به وزیر یا وکیلی دوخته است توجه شود ولی عمومیت ندارد  امید واریم ،توجه به مخلوق خدا افزون گردد .


اسم اعظم الهی

     با توجه به اینکه تمام قرآن نوراست، به هرکلمه، وآیات الهی متوسل شویم ،حوائج دنیا وآخرت برآورده می گردد. ولی ذکر پنج آیه اسم اعظم  تاکید شده که خواندش بسیار ثواب دارد.من تجربه خود را بیان می کنم ، سال 49 کلاس چهارم ابتدایی بودم،یک روزمعلم چتری به دست داشت، وارد کلاس شد، گفت: بچه هاهرکس آیه الکرسی را حفظ کند، همین چتررا جایزه می دهم، هفته بعد اکثربچه ها حفظ کردند، ازآن زمان تاکنون،هروقت این آیه را می خوانم، بیاد آن بزرگوارمی باشم، مرده یا زنده است، خدابیامرزد، ضمن اینکه درباره عظمت این آیه هزاران تعریف وتوصیف نموده اند حداقل کاریکه همهگان ازخواندن این آیه حس می کنند  جسم ،  روح ، اموال شما محفوظ است، ومن به خاطرسپاسگزاری ازخداوند چند سال است،به هرکدام ازمعلمین آشنا دوره ابتدایی که می رسم، یاداشتی ازارزش وثواب  این آ یه یادآور می شوم وگفتم هرکس حفظ کرد من هم جایزه نا قابل تقدیم خواهم نمود پیشنهاد دارم :معلمین ، مربیان ، مدیران محترم وهرکس افرادی تحت پوشش دارد تاکید به خواندن این آیه نماید

 


معرفت زیبا

هرچه بهتر به خدا معرفت پیدا کنیم

        با توجه به اینکه اینهمه نعمت هدایت، برما رسیده، از نعمت عقل وحی، الهی بهره می بریم واین همه به علم دنیا سازی پیشرفت کردیم ولی به علم واقعی که باید زیباتر از گذشته خداوند لایتناهی رامعرفی کنیم .مردم به عبادت خدا بهترمشغول باشند به نظرمی آید هنوز دست پیدا نکردیم، درزمان حضرت ادریس (ع) مردم برای پوشش بدن خود ازپوست حیوانات استفاده می کردند،  حضرت ادریس (ع)نخستین کسی که خیاطی کرد، وطرز دوختن را به انسانهاآموخت، به تدریج لباسهای دوخته شده استفاده می کردند، ونخستین انسانی بود که با قلم خط نوشت وبر علم نجوم  وحساب  احاطه داشت تدریس می کرد وکتابهای آسمانی را به مردم می آموخت

       واما او درمیان قوم خود درباره عظمت وجلال الهی چقدر زیبا تفکرمی کرد وبا خود می گفت  این آسمانها، زمینها، این خلقت عظیم ، آفتاب،ماه ،ستاره رگان،ابر وباران وسایر مخلوقات، پروردگاربزرگ واقعی دارند  که اینها را به قدرت خود اصلاح می کند پس باید که آن پرودگاررا بندگی کنیم، چنان که سزاوار اوست ،وقوم خودراپند می داد وخدا را به یاد ایشان می آورد، ایشان را ازعقاب الهی می ترساند پیوسطه به عبادات خالق یکتا دعوت می نمود، مردم یکی بعد دیگری به او پیوستند،  تا به هفتاد  نفر رسید ند  پس از آن گروه دیگری به سخنان حضرت ایمان آوردند ویکتایی خداوند را تصدیق نمودند  وتعداد به هفصد نفر رسید هنگامی که یاران به هزار تن رسید به ایشان گفت بیائید، از خوبان میان خود صد نفر را انتخاب کنید ، پس صد نفر واز میان صد نفرهفتاد نفر، برگزیده شد واز میان هفتاد نفر، ده نفر واز میان ده نفرهفت نفر، انتخاب فرمود: سپس گفت همه بیائید  تا این هفت نفردعا کنند وبقیه آمین بگوئید، تا خداوند ما را به سوی عبادت خود راهنمایی کند، دستها بر زمین گذاشتند اتفاقی نیفتاد تا اینکه دستها به سوی آسمان بلند شد خداوند به ادریس وحی کرد  واو را پیامبر گردانید  وهرکس به او ایمان داشت به عبادت خود راهنمایی کرد

 


رحم کنید

    رحم کنید ، که خدا هم به شما رحم کند،  به تمامی موجودات اعم از جمادات ، نباتات ، حیوانات ، به ویژه هم نوع خودتان که بهترین مخلوق خداوند می باشد  

      درعصر حضرت ادریس (ع) بیبست سال قحطی طول کشید، ویک قطره باران نبارید.کار مردم بسیارسخت شده بود، مردم به همدیگر می گفتند: که حضرت ادریس (ع) ازخدا خواسته باران نبارد، ما باید توبه کنیم وازخدا بخواهیم خداوند نسبت به ما مهربانترازاو می باشد. پس همه تصمیم گرفتند، که توبه کنند وبا دعا وتضرع به سوی خدا بازگردند. همه پلاس پوشیدند، وبر روی خاکستر ایستادند، وخاک برسر ریختند وبا توبه واستغفار وتضرع به سوی خدا بازگشتند.

      خداوند به ادریس(ع) فرمود:  ای دریس اهل شهرتو بازاری توبه کرده اند، گناه ایشان را عفو می نمایم، منم خداوند توبه شان را قبول می نمایم، چیزی مانع اجابت نیست ، جزآن چه توازمن خواسته بودی، که باران برایشان نبارم، تا توازمن بخواهی پس ایادریسازمن بخواه تا برآن مردم باران ببارم، ادریس (ع)گفت خداوندا من این را نمی خواهم، خداوند سه مرتبه فرمود: ادریس قبول نکرد.  پس خداوند به آن فرشته ای که ماموربود که هرشب غذای ادریس را ببرد وحی فرمود: برای ادریس دیگر طعامی نبر،چون شب شد، غذای ادریس نرسید، روز بعد نرسید، واندوه اورا بیشتر کرد. شب سوم صبرش تمام شد، پس با خداوند مناجات کرد، که پروردگا را روزی من را قطع کردی ،پیش ازآنکه جانم را بگیری؟ خداوند به او وحی کرد ای ادریس از این که سه شبانه روز به تو غذا نرسید به جزع وتضرع افتادی ولی ناراحت نمی شوی از گرسنگی اهل شهرت که بیست سال به این بلا گرفتار هستند، ازتو خواستم از من طلب باران نمایی ولی تو بخل نمودی وازمن نخواستی اکنون ازاین غار پایین برو  وبرای خودت طلب معاش کن،  که باید خودت روزی خود را بیابی ...


علم الهی

لطف کنید تا پایان بخوانید

موضوع : علمی علم گفته می شود که عظمت خدا با آن علم بهتر معرفی، وبه مخلوق خداخدمت وآرامش برسد  

چکیده :

حکما تا کنون به سه نظریه علمی رسیده اند،که کلیه فعالیت های انسانهاحول این سه محور

1-الهیات2-طبیعیات3-ریاضیات می باشد

الهیات : که درآن گوهر عقل،وحی ، دستورات الهی ،قرآن، سنت پیامبران، ومعنویت ،درآن نهفته است وبرحسب تجربه به شاخه های گوناگون توسعه یافته است

طبیعیات: آنچه نعمت درکره زمین وجود دارد،برحسب نیازانسانها، درزمان ، مکان ، وتوان برداشت ونیازهای بشرتامین، با توجه به امکانات فراوان وافزایش جمعیت این برداشتها ها روز بروز افزونتر می شود.

ریاضیات: این علم از ابتدا پس از برداشت طبیعت ،مقدار واندازه، در طرح ها، وشکلهای گوناگون کم بیش بوده ودر حال حاضرریاضیات برالهیات ،طبیعیات می چربد .

  درابتدا به همین ترتیب هم بکار برده شده با علم الهیات عقل وحی الهی که خداوند برما ارزانی داشته بدنبال نیازهای گوناگون ، خوراک ، پوشاک ، مسکن... به حرکت درآمده فرض کنید: خانه ای برای خود درست کند، ازطبیعیات الهی برداشت، وهنگام ساخت ازریاضی مقدار واندازه بکار برده اند .با توجه به اینکه هزاران سال از ابتدای خلقت می گذرد  هنوزهم همین سه نظریه اما با توجه به افزایش جمعیت وتجربیات با همان علم الهیات دنبال تامین نیازهای گوناگون که البته به شاخه مختلف تقسیم شده حرکت می کنند وبا امکانات زیادترادامه دارد وعلم ریاضیات بیشتربه چشم می آید. که من چند فرضیه ومثال می آورم.

حاج آقای قرائتی  می فرمودند : مهمترین اعضا، مغزمحل تفکر ومحل سجده که درمقابل خدا باید خاک مال شود می باشد، سپس قلب و دل انسان که باید برای همنوع خود به تپد پایین تر، درپایان شکم وشهوت قرار دارد. درزمان حال این ترتیب ازپایین به بالا بیشتراهمیت داده می شود.

  فرض کنید: برج میلاد ونمونه های مختلف فراوان در دنیا وجود دارد. با همان عقل به این فکرافتاده ایم، که چنین چیزی احداث گردد. از مصالح گوناگون طبیعت برداشت شده با مهندسی مقدارواندازه های گوناگون ریاضیات شکل گرفته است. درعلم ریاضی این نماد محو می شویم اینقدراندازه ها وشکلها زیاد است که طبیعت خیلی به چشم نمی آید ازطرفی می فرمایند: ماهانه هزینه برق این نماد 700 میلیون تومان می باشد که باید مردم به طریقی پرداخت وتامین کنند بااین روش ازگردانندگان دنیا دو علمی رونق گرفته که خالقش خود بشرمی باشد میزان سنجش انسان نبوده توجه به این دوعلم زندگی ها برمردم سخت شده بعضی هم که از دنیا متنفرند مجبوربه تسلیم می باشند

خداوند علم الهیات را ارزانی داشته که ازهمان طریق به او برسیم به اندازه نیازازاین دوعلم طبیعت وریاضیات بهره ببریم اگرکسی به این دوعلم دنیایی دست پیدا کند وصادقانه در دنیا ساخت ساز نماید کسی مزمت نکرده ولی از نظرعقلی فقط به دنیا خلاصه می گردد. مگررضای خدا وخدمت به مخلوق خدا داشته باشد   

نتیجه

  1. فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ

  2. وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ

با توجه به این همه نعمت عقل وحی هدایت الهی ضمن اینکه همه نعمات ازخدا می باشد، صاحب ومالک انسانها خدا می باشد علمی را انتخاب، روشی را بکار، وعملکردی داشته باشیم که خدا پسندانه باشد، این تجاوزات، کشتار ، بیعدالتی نتیجه گرایش به دنیا می باشد علم الهیات به زمین وابسته نیست  انسانهای کامل همچون پیامبران ومعصومین (ع) سبک بالان همچون شهدا اوج گرفتند به اعلی علیین رسیدند دراین علم های سطحی چنین چیزی وجود ندارد وازهمه مهمتر این سه نظریه ازعلم که باید همگان از گذشته تا به حال به دانند که ما برای چه خلق شدیم چه وظیفه ای داریم وبه کجا خواهیم رفت، گذشتگان ما چه زحمتها کشیدن تا به ما رسیده، یک شاخه ای انتخاب می کنند که از شاخه به تنه راهی ندارند به جایی نمی رسند به هرحال جای اصلی را فرعی پر کرده است