ازموعظه دور شدند
ازموعظه دور ترسی از کسی ندارند
هرانقلابی صورت می گیرد ابتدا خود انقلابیون صلاحیت دارند ندارند پست ها ومسئولیت های بزرگ را برعهده می گیرند وعده ای به تبعیت از این افراد به دیگر نقاط گسترش می یابد سپس بین دوجناح تحویل تحول می شود وعده ا ی درحین تغییر تحولات جناح بندی ها اضافه می شوند اشکال این جا است که پیش کسوتان درعین حالی که ازدنیا بیش هد برداشت می کنند پست واختیاراتشان مادام العمر می شود تبعی ها درمدت مسئولیت تا می توانند پس انداز می کنند سیاسی ها تبعی 2فقط به نفع جناح خودشان گام برمی دارند اینکه چه وظیفه در برابر خدا وخلق خدا دارند مهم نیست وازهمه مهمتر بعد ازاینکه پست مقامی پیدا می کنند خودرا درامان می بینند فرض کنید تعدادی متقاضی استخدام به هردری می زنند همه نوع تعهد را می دهند وقتی استخدام شدند وخاطر مبارک جمع شد هرکاری انجام می دهند ریش چپه تراش پیراهن نیم آستین سیگار کسی جرئت پرسیدن از تشکیلات بزرگ را نداردوگاهی فخر فروشی هم می کنند مردم را پایین تر ازخود می بینند یک معلم که مدرک دیپلم با چند سال سابقه داشت سماوری آورد به چراغ ساز بدهد درست کند این چراغ ساز گفت همان جا بگذارید برمی دارم ایشان اسرار داشت جای امنی باشد بهتر است از مغازه که بیرون رفت گفت مردک بی سواد هرچه من می گویم این جا بگذار می گوید همان جا باشد من به ایشان گفتم چراغ سازهست ولی دانشجوی فوق لیسانس است تا گفتم جا خورد فورا" اظهار کرد اشتباه کردم من خود را معلم کارمند دیپلم به حساب آوردم اون بابا بی سواد تلغی کردم او از من یک سرگردن بالاتر است اعمال ورفتارخدمت گذاران کنترل نمی شود وترسی ندارند تذکر جدی داده نمی شود مقرری بی چون چرا می رسد واین بیشتر به ضرر خودشان می باشد انسان کامل عاقل همیشه ضمن اینکه ازخدا می ترسد دوست دارد موعظه شود تالحظه ی هوای نفس براوغالب نشود همیشه در یک اداره می گفتند قراراست بازرسان بیا د همه را تب می گرفت وبا توجه به اینکه اعداد ارقام وگردش کار ها کم بود کوچکترین عدد جابجا می شد فهمیده می شد متاسفانه دراین زمان تا حسابها پایان سال بسته می شود اگر صد ها تخلف بوده کسی پیگیر نمی باشد