«خداوند نور آسمانها و زمین است.
خداوند نور خودش را همچون دیگر نعمات به عدالت می تابد صبح ازمشرق نور می تابد وبعد ازظهر ازمغرب همه از این نور بهره می برند وهمه نعمتهااز خدا ست ولی منظور من این نور نیست به همین نور که نعمت اوست دربعضی نقاط وبعضی موجودات کمتر بیشتر منشا خیر برکت بوده که دربعضی نیست هر برگ گلی که برگلی دیگر می بالد از نور خداگرفته است هیچ کس از خود چیزی ندارد بعضی این تفسیر را به جای نور نگاه فرض میکنند که خدایا به ما توجه بیشتر نما بعضی به گوش که خدایا تو درد ما را می دانی ومی شنوی درمان کن به هرنحوی برمی گردد به عظمت لایتناهی او که به هرزبانی بگویالله بخواه که حرفت را بشنود نورش را بتابد وکاسه گدایی تو را پر کند که اوست خالق یکتای بی همتا درعین حالی که خودمان فعالیت هایی داریم کمک همنوع کم بیش میرسد ولی نمکی که خدا اضافه کند پایدار بی مانند ماندگار است بعضی می فرمایند هرجا روید خدا باشما از پلک چشم نزدیک تر است اگر گامی به سوی او بردارید نزدیک تر است نسبتی با مشرق و مغربندارد (بلکه در میان بیابان در زیر آسمان در حال اعتدال از خورشید و هوا و زمین بهره میگیریم) واقعا خجالت دارد بعد از هزار چند صد سال که نعمت برما تمام شده افرادی برای چند روز دنیا ی خود چه تهمت ها به ادیان مختلف نمی زنند از این طرف می گویند زمانی یک کهکشان را کشف کردیم حالا میلیاردها کهکشان هنوزهم شک دارند که هرچه به افق بنگرند جز خدا درمنظر اعلا کسی نمی تواند به عظمت او پی ببرد متاسفانه بجای اینکه از این نور ونعمتها بهره برند عین خود خدا عمل کنند نور طبیعی الهی را بر روی هم می بندند که بر روی زمین خدا با خطرات مواجه باشیم