انسان واقعی
انسانها با توجه اینکه خداوند همه نوع نعمت را برآنها تمام نموده ولی باتوجه به علمی که از محیط اطراف زمان ومکان خود خوب یا بد کسب می کنند بخشی از تفکرشان شکل می گیرد فرض کنید در زمان انقلاب جبهه وجنگ مردم درعین حالی که درگیر جنگ بودند از شادی ونشاط بالاتری برخورد ار بودن به خاطر برنامه های اجتماعی زمان به قطار آنوقت که سواری می شدی همه ازخدا می گفتند همه یک هدف را دنبال می کردند ولی زمان حال قطار سوار می شوند ولی بعضی به برج میلاد ، بعضی به خارج بعضی به کیش به هرصورت به دنیا خلاصه می گردد برای دور دست برنامه ندارند ودراین عصر زمان چه کسی انسان واقعی است اینطور تفسیر می گردد بعضی گفته اند انسان دارای دوبعد مادی ومعنوی بوده بعضی گفته دارادوبعد انسانی وحیوانی بعضی گفته مغز انسان دارای چند طبقه ازتفکر می باشد طبقه اول آن که به مادیات قدرت ثروت غضب شهوت همچون حیوانات برابر است واکثرا" دراین وادی سیر می کنند بعضی با علمی وتوفیقی که حاصل می شود از این طبقه عبور می کنند از گناه دور می شود ولی هنوز راه ادامه دارد که کمتر کسی به طبقه اعلاعلیین می رسد من اینگونه تفسیر می کنم
1- افرادی به تناسب علم ومعرفتی که از محیط اطراف درعمر کسب نموده از خدا کمک خواسته اند به سمت گناه نرفته ومرتکب عمل گناهی نشده انسان واقعی هستند
2- بعضی به سمت گناه رفته اند خواسته اند که عملا" فرض کنید زنا لواط دزدی دروغ انجام دهند ولی بین خوف رجا عمل نکردند تا لبه پرتگاه رفته اند بذر گناهی کاشته نشده امیدواری بوده است
3- بعضی افراد چیزهایی از محیط وزمان خود برداشت وکسب نموده با عمل وارد گناه شدند همه نوع گناه را مرتکب وبه آن عمل کردند آدم کشتن زنا کردند دزدی کردند ......واسرار برآن نمودن امید به برگشت نمی باشد
4- پس انسان واقعی که از آن یاد می شود کسی بوده گناه نکرده حتی به طرف گناه نرفته ......