دل نوشته های من

یاد خدا امر به معروف نهی از منکر

پزشک

فرق پزشکی باگذشته ما

   با توجه به اینکه به ظاهردرزمینه پزشکی، به فن آوری های گوناگون دست پیدا کرده ایم ،ولی برآوردی که با گذشته می شود، خدمت به خلق خدا کمتر شده است ،درگذشته نچندان دوردرهمین شهرما، دونفر پدر وپسرهردو پزشک بودند، داخل منزل مسکونی محقر خانه چوبی با یک عدد چراغ پیلته ای  یک ظرف لعابی ،تعدادی سرنگ،پنس پنجاه سال با حداقل امکانات حداکثر خدمت به همنوع ارائه نمودند، یعنی به همنوع خود می اندیشیدند، که ازمرض ومرگ جان سالم ببرند ،درحال حاضر میلیاردها هزینه ،که دستگا های نوین جدیدخریداری شود، میلیارها هزینه که ویروس وخود درد شناسایی گردد، اما به جان انسانها که باید اهمیت داده شود خبری نیست . شاید بعضی به سازمانی وابسته، دارای کارت طلایی ، به وزیر یا وکیلی دوخته است توجه شود ولی عمومیت ندارد  امید واریم ،توجه به مخلوق خدا افزون گردد .


اسم اعظم الهی

     با توجه به اینکه تمام قرآن نوراست، به هرکلمه، وآیات الهی متوسل شویم ،حوائج دنیا وآخرت برآورده می گردد. ولی ذکر پنج آیه اسم اعظم  تاکید شده که خواندش بسیار ثواب دارد.من تجربه خود را بیان می کنم ، سال 49 کلاس چهارم ابتدایی بودم،یک روزمعلم چتری به دست داشت، وارد کلاس شد، گفت: بچه هاهرکس آیه الکرسی را حفظ کند، همین چتررا جایزه می دهم، هفته بعد اکثربچه ها حفظ کردند، ازآن زمان تاکنون،هروقت این آیه را می خوانم، بیاد آن بزرگوارمی باشم، مرده یا زنده است، خدابیامرزد، ضمن اینکه درباره عظمت این آیه هزاران تعریف وتوصیف نموده اند حداقل کاریکه همهگان ازخواندن این آیه حس می کنند  جسم ،  روح ، اموال شما محفوظ است، ومن به خاطرسپاسگزاری ازخداوند چند سال است،به هرکدام ازمعلمین آشنا دوره ابتدایی که می رسم، یاداشتی ازارزش وثواب  این آ یه یادآور می شوم وگفتم هرکس حفظ کرد من هم جایزه نا قابل تقدیم خواهم نمود پیشنهاد دارم :معلمین ، مربیان ، مدیران محترم وهرکس افرادی تحت پوشش دارد تاکید به خواندن این آیه نماید

 


معرفت زیبا

هرچه بهتر به خدا معرفت پیدا کنیم

        با توجه به اینکه اینهمه نعمت هدایت، برما رسیده، از نعمت عقل وحی، الهی بهره می بریم واین همه به علم دنیا سازی پیشرفت کردیم ولی به علم واقعی که باید زیباتر از گذشته خداوند لایتناهی رامعرفی کنیم .مردم به عبادت خدا بهترمشغول باشند به نظرمی آید هنوز دست پیدا نکردیم، درزمان حضرت ادریس (ع) مردم برای پوشش بدن خود ازپوست حیوانات استفاده می کردند،  حضرت ادریس (ع)نخستین کسی که خیاطی کرد، وطرز دوختن را به انسانهاآموخت، به تدریج لباسهای دوخته شده استفاده می کردند، ونخستین انسانی بود که با قلم خط نوشت وبر علم نجوم  وحساب  احاطه داشت تدریس می کرد وکتابهای آسمانی را به مردم می آموخت

       واما او درمیان قوم خود درباره عظمت وجلال الهی چقدر زیبا تفکرمی کرد وبا خود می گفت  این آسمانها، زمینها، این خلقت عظیم ، آفتاب،ماه ،ستاره رگان،ابر وباران وسایر مخلوقات، پروردگاربزرگ واقعی دارند  که اینها را به قدرت خود اصلاح می کند پس باید که آن پرودگاررا بندگی کنیم، چنان که سزاوار اوست ،وقوم خودراپند می داد وخدا را به یاد ایشان می آورد، ایشان را ازعقاب الهی می ترساند پیوسطه به عبادات خالق یکتا دعوت می نمود، مردم یکی بعد دیگری به او پیوستند،  تا به هفتاد  نفر رسید ند  پس از آن گروه دیگری به سخنان حضرت ایمان آوردند ویکتایی خداوند را تصدیق نمودند  وتعداد به هفصد نفر رسید هنگامی که یاران به هزار تن رسید به ایشان گفت بیائید، از خوبان میان خود صد نفر را انتخاب کنید ، پس صد نفر واز میان صد نفرهفتاد نفر، برگزیده شد واز میان هفتاد نفر، ده نفر واز میان ده نفرهفت نفر، انتخاب فرمود: سپس گفت همه بیائید  تا این هفت نفردعا کنند وبقیه آمین بگوئید، تا خداوند ما را به سوی عبادت خود راهنمایی کند، دستها بر زمین گذاشتند اتفاقی نیفتاد تا اینکه دستها به سوی آسمان بلند شد خداوند به ادریس وحی کرد  واو را پیامبر گردانید  وهرکس به او ایمان داشت به عبادت خود راهنمایی کرد

 


رحم کنید

    رحم کنید ، که خدا هم به شما رحم کند،  به تمامی موجودات اعم از جمادات ، نباتات ، حیوانات ، به ویژه هم نوع خودتان که بهترین مخلوق خداوند می باشد  

      درعصر حضرت ادریس (ع) بیبست سال قحطی طول کشید، ویک قطره باران نبارید.کار مردم بسیارسخت شده بود، مردم به همدیگر می گفتند: که حضرت ادریس (ع) ازخدا خواسته باران نبارد، ما باید توبه کنیم وازخدا بخواهیم خداوند نسبت به ما مهربانترازاو می باشد. پس همه تصمیم گرفتند، که توبه کنند وبا دعا وتضرع به سوی خدا بازگردند. همه پلاس پوشیدند، وبر روی خاکستر ایستادند، وخاک برسر ریختند وبا توبه واستغفار وتضرع به سوی خدا بازگشتند.

      خداوند به ادریس(ع) فرمود:  ای دریس اهل شهرتو بازاری توبه کرده اند، گناه ایشان را عفو می نمایم، منم خداوند توبه شان را قبول می نمایم، چیزی مانع اجابت نیست ، جزآن چه توازمن خواسته بودی، که باران برایشان نبارم، تا توازمن بخواهی پس ایادریسازمن بخواه تا برآن مردم باران ببارم، ادریس (ع)گفت خداوندا من این را نمی خواهم، خداوند سه مرتبه فرمود: ادریس قبول نکرد.  پس خداوند به آن فرشته ای که ماموربود که هرشب غذای ادریس را ببرد وحی فرمود: برای ادریس دیگر طعامی نبر،چون شب شد، غذای ادریس نرسید، روز بعد نرسید، واندوه اورا بیشتر کرد. شب سوم صبرش تمام شد، پس با خداوند مناجات کرد، که پروردگا را روزی من را قطع کردی ،پیش ازآنکه جانم را بگیری؟ خداوند به او وحی کرد ای ادریس از این که سه شبانه روز به تو غذا نرسید به جزع وتضرع افتادی ولی ناراحت نمی شوی از گرسنگی اهل شهرت که بیست سال به این بلا گرفتار هستند، ازتو خواستم از من طلب باران نمایی ولی تو بخل نمودی وازمن نخواستی اکنون ازاین غار پایین برو  وبرای خودت طلب معاش کن،  که باید خودت روزی خود را بیابی ...


علم الهی

لطف کنید تا پایان بخوانید

موضوع : علمی علم گفته می شود که عظمت خدا با آن علم بهتر معرفی، وبه مخلوق خداخدمت وآرامش برسد  

چکیده :

حکما تا کنون به سه نظریه علمی رسیده اند،که کلیه فعالیت های انسانهاحول این سه محور

1-الهیات2-طبیعیات3-ریاضیات می باشد

الهیات : که درآن گوهر عقل،وحی ، دستورات الهی ،قرآن، سنت پیامبران، ومعنویت ،درآن نهفته است وبرحسب تجربه به شاخه های گوناگون توسعه یافته است

طبیعیات: آنچه نعمت درکره زمین وجود دارد،برحسب نیازانسانها، درزمان ، مکان ، وتوان برداشت ونیازهای بشرتامین، با توجه به امکانات فراوان وافزایش جمعیت این برداشتها ها روز بروز افزونتر می شود.

ریاضیات: این علم از ابتدا پس از برداشت طبیعت ،مقدار واندازه، در طرح ها، وشکلهای گوناگون کم بیش بوده ودر حال حاضرریاضیات برالهیات ،طبیعیات می چربد .

  درابتدا به همین ترتیب هم بکار برده شده با علم الهیات عقل وحی الهی که خداوند برما ارزانی داشته بدنبال نیازهای گوناگون ، خوراک ، پوشاک ، مسکن... به حرکت درآمده فرض کنید: خانه ای برای خود درست کند، ازطبیعیات الهی برداشت، وهنگام ساخت ازریاضی مقدار واندازه بکار برده اند .با توجه به اینکه هزاران سال از ابتدای خلقت می گذرد  هنوزهم همین سه نظریه اما با توجه به افزایش جمعیت وتجربیات با همان علم الهیات دنبال تامین نیازهای گوناگون که البته به شاخه مختلف تقسیم شده حرکت می کنند وبا امکانات زیادترادامه دارد وعلم ریاضیات بیشتربه چشم می آید. که من چند فرضیه ومثال می آورم.

حاج آقای قرائتی  می فرمودند : مهمترین اعضا، مغزمحل تفکر ومحل سجده که درمقابل خدا باید خاک مال شود می باشد، سپس قلب و دل انسان که باید برای همنوع خود به تپد پایین تر، درپایان شکم وشهوت قرار دارد. درزمان حال این ترتیب ازپایین به بالا بیشتراهمیت داده می شود.

  فرض کنید: برج میلاد ونمونه های مختلف فراوان در دنیا وجود دارد. با همان عقل به این فکرافتاده ایم، که چنین چیزی احداث گردد. از مصالح گوناگون طبیعت برداشت شده با مهندسی مقدارواندازه های گوناگون ریاضیات شکل گرفته است. درعلم ریاضی این نماد محو می شویم اینقدراندازه ها وشکلها زیاد است که طبیعت خیلی به چشم نمی آید ازطرفی می فرمایند: ماهانه هزینه برق این نماد 700 میلیون تومان می باشد که باید مردم به طریقی پرداخت وتامین کنند بااین روش ازگردانندگان دنیا دو علمی رونق گرفته که خالقش خود بشرمی باشد میزان سنجش انسان نبوده توجه به این دوعلم زندگی ها برمردم سخت شده بعضی هم که از دنیا متنفرند مجبوربه تسلیم می باشند

خداوند علم الهیات را ارزانی داشته که ازهمان طریق به او برسیم به اندازه نیازازاین دوعلم طبیعت وریاضیات بهره ببریم اگرکسی به این دوعلم دنیایی دست پیدا کند وصادقانه در دنیا ساخت ساز نماید کسی مزمت نکرده ولی از نظرعقلی فقط به دنیا خلاصه می گردد. مگررضای خدا وخدمت به مخلوق خدا داشته باشد   

نتیجه

  1. فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ

  2. وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ

با توجه به این همه نعمت عقل وحی هدایت الهی ضمن اینکه همه نعمات ازخدا می باشد، صاحب ومالک انسانها خدا می باشد علمی را انتخاب، روشی را بکار، وعملکردی داشته باشیم که خدا پسندانه باشد، این تجاوزات، کشتار ، بیعدالتی نتیجه گرایش به دنیا می باشد علم الهیات به زمین وابسته نیست  انسانهای کامل همچون پیامبران ومعصومین (ع) سبک بالان همچون شهدا اوج گرفتند به اعلی علیین رسیدند دراین علم های سطحی چنین چیزی وجود ندارد وازهمه مهمتر این سه نظریه ازعلم که باید همگان از گذشته تا به حال به دانند که ما برای چه خلق شدیم چه وظیفه ای داریم وبه کجا خواهیم رفت، گذشتگان ما چه زحمتها کشیدن تا به ما رسیده، یک شاخه ای انتخاب می کنند که از شاخه به تنه راهی ندارند به جایی نمی رسند به هرحال جای اصلی را فرعی پر کرده است  

 

 


تکبر

       شیطان که درنقلی شش هزارسال عبادات ،دردانه خدا ، پیش نماز ملائکه ها ، ارتباط مستقیم باخدا داشته وتا آن زمان گناهی مرتکب نشده ، دریک لحظه به خاطر نافرمانی از خدا نابود شد، درابتدای خلقت حضرت آدم (ع) این تذکری بوده برای انسانها  که من آدم را خلیفه خود بر روی زمین خلق کردم ،به همه ملائکه ها، انس و جن فرمان دادم سجده کنند ،حساب ویژه ای بازنموده ام ، ولی به تاریخ گذشته وزمان حال که می نگریم،  کمتر کسی به قدرت ، مال ومنال رسیده  به این تعهد عمل نموده است     

        واما درعصر حضرت موسی (ع) شیطان به حضرت موسی (ع) گفت می خواهم هزارو سه پند به شما بیاموزم ، حضرت فرمود لازم نکرده من خودم از تو بیشتر می فهمم ، خداوند به حضرت جبرئیل (ع)فرمود، به موسی (ع) بگو هزارپند اودروغ است ولی سه پند او را بشنو1

- هرگاه تصمیم برانجام کار نیکی گرفتی  شتاب کن وگرنه  من مانع آن می شوم

 2-اگر با نامحرمی خلوت کردی از من غافل نباش که تو را به عمل منافی عفت وادار می کنم

3- هرگاه خشمگین شدی جای خود را عوض کن  وگرنه موجب فتنه خواهم شد 

      واو درعوض از حضرت موسی(ع) درخواست نمود که خدا مرا بیامرزد  خداوند به حضرت موسی فرمود،  آمرزش شیطان برود کنار قبر حضرت آدم واو را سجده کند ولی شیطان همچنان تکبر کرد گفت هنگام زنده بودن آدم او را سجده نکردم اکنون برقبر او سجده کنم ، این خود تذکر دوم خداوند که بعضی انسانهای شریف از نعمت های خداوند برداشت ولی از خدا فراموش می کنند ویا خلافی مرتکب می شوند برآن اصرار می روزند درصورتی که چیزی هم ندارند به هرحال از این موضوع مهم قرآن آویزه گوش نمائیم خوب ببینیم وخوب بشنویم  که خدا بزرگ واقعی است   

 


برداشت از قصه حضرت آدم

        بارها نام حضرت آدم (ع) در قرآن آمده، وبارها این داستان تکرار شده، من قصد نوشتن داستان را ندارم، بارها شنیده ایم وکسی نمی تواند به این اقیانوس عظیم قرآن دست پیدا کند  هرکس به اندازه وسعش برداشت می کند.

   خداوندنعمات بی شماری برما ارزانی داشته، ازجمله بهترین نعمت هدایت الهی قرآن می باشد .بعضی نعمات ویژه خلق شده که هیج وقت انسان از تکرارآن سیر نمی شود ودلش را نمی زند،هرکتابی، هرنوشته ای، هرنوشیدنی، آشامیدنی، یک بار تکرار شود، حوصله ومیل نداریم،  ولی قرآن هرچه تکرار می شود، دل ما روشن تر می گردد، که دراین باره زیاد فرموده اند،  بعضی نعمات همچون  نان ، آب هم هر وعده می خواهیم ، بعضی به یکبار اکتفا می کنیم ، که دراین باره هم بزرگان سخن گفته اند،  من از داستان حضرت آدم  چند نکته مهم را  می خواهم یاد کنم  که شنیدنی می باشد

1-     خداوند آدم (علیه‌السلام) را بدون پدر و مادر بیافرید، تا دلیل باشد بر قدرت خودش باشد نشان دهد واین کار  ازعهده انسان برنمی آید درمقابل خداوند سمعا" وطاعت باشند

2-     خداوند  نهصد و سی سال عمر به حضرت آدم عطا فرمود که عظمتش را معرفی کند که ای انسان عمر ومرگ شما به دست من می باشد،  تمام دنیا را داشته باشید ملک وملکوت از من بوده ، نمی توانید جلو مرگ خود را بگیرید  

3-     خداوند آدم(علیه‌السلام) از دو بعد تشکیل داد، جسم و روح، خدا نخست جسم او را آفرید، سپس از روح خود در او دمید و به صورت کامل او را زنده ساخت. که نشان دهد فقط من می توانم انسان را چنین زیباخلق کنم  به غیر من توجه نکنید

4-     خداوند حضرت آدم را از تمام گل ها متنوع ساخت که عظمت بی نهایت خود را معرفی کند همه انسان یک واحد از خاک ساخته وخالق همه من خدای واحد احد هستم

5-     خداوند اراده کرد تا در زمین خلیفه و نماینده‌ای که حاکم زمین باشد قرار دهد،یعنی خودش شاه  شا هان  همه عوالم  باشد بزرگی جز خدا وجود ندارد.  

6-     خداونددرابتدا بهشت را برای آدم مسکن قرارداد ولی شیطان اورا وسوسه نمود از درخت ممنوعه خورد واین نشان می دهد دیگر آدمها به سادگی سمت دنیا گرایش دارند از این کار  عبرت بگیرید مواظب باشید که گرفتار دنیا نشوید .

7-     حضرت آدم وقتی که از بهشت اخراج و به زمین فرود آمدند و به گناه (ترک اولی) خود اقرار نمودند و پشیمان شدند، که خداوند چقدر لطف فرموده است وبه همین صورت این نعمات بی نهایت برما تمام شده وما هر روز هرلحظه گناه می کنیم خیال ما نیست

8-      خداوند مهربان خودش به آنها لطف کرد و کلماتی را به آنها آموخت،نام پنچ تن عبارت از: «محمد،علی، فاطمه، حسن و حسین (علیهم‌السلام)».[رااز عمق جان بگویند و توبه خود را آشکار و تکمیل نمایند درصورتی که از این نعمت بینهایت دراین روزگار برخوردار هستیم ولی به ساخت ساز دنیا مشغول شدیم خوب نمی بینیم  خوب نمی شنویم وخوب عمل نمی کنیم

این داستان ضمن اینکه بی نهایت عظمت لا یتناهی خداوند را نمایان می کند ،در باره سرگذشت حضرت آدم که یک بار ترک اولی نموده گفته شده وبرای ماانسانها به ارمغان رسیده است که اویزه گوش نمائیم

 

 


راز دل

        خدایا بارها گفته ام ،هرچه هست ازآن توست ، برای توست ، کسانی که به غیر تودل می بندند ،درصورتی که خودشان مخلوق توهستند ،ذره ای ازموجودیت متعلق به انسان هانبوده ،ودرعین حالی که یقین دارند، پس ازمدتی این پست ها ،اموال ،قدرت های بدست آمده، باید به دیگری تحویل دهند، باز به هرقیمتی به انسانهای همنوع خودتوجه نمی کنند .خودرا مالک می دانند، که نیستند ،نزدیک سال نو می باشد ،که انسان های عاقل اعتقاد به بزرگی تودارند، می فرمایند یک سال ازعمرسپری شد. به عظمت وشکوه، مهربانی تودل بستند. برای پالایش ازجمع شدند ،آلودگی های ظاهری وباطنی ،معصیت های احتمالی ،که دراین سال وسالهای گذشته ،درفراز نشیب ها،خواسته وناخواسته ،رخ داده خود را پاک ومنزه گردانند. خدایا ضمن اینکه مهمان توهستیم درمحضربهترین بزرگ ،میزبانیم ،که بی نهایت کریم ورحیم بخشنده مهربان است. طلب عفو وبخشش داریم,

    به عظمت وجلال خودت ،قسم می دهیم ،به حق پنج تن آل عبا  ،به حق علی(ع) وفرزندانش ، به حق آن نام های نیکو ،واعظمت  ،درعین حالی که حاکمان ،جهان مدعی پیشرفت هستند ،بدون توجه به انسان های هم نوع، اینقدر،بیعدالتی ،ظلم وجود دارد.واز طرفی به عنوان پیشرفت همه را وابسته خودشان کرده اند، این همه نعمت خدادادی ،عادلانه توزیع نمی گردد .اگر یک نفر برحسب نیاز دست به سرقت ناچیز بزند ،همه اورا به مرگ محکوم می نمایند .ولی این قدرکشتار ،بی عدالتی ،تجاوز،را به حق می دانند .خدایا ازعهده انسانهای عادی ،مو منین کاری ساخته نیست ،گاهی در کشورهای اسلامی ،خدماتی ، ارائه می گردد .با تحریم با تهدید نقش برآب می سازند .غیر درخواست از محضرآن بزرگ واقعی باری تعالی، کاری ازکسی برنمی آید. خدایا ازتو تقاضا دارم ،که همه مومنین ،مسلمانان ،جهان وخودم که عمری، جاودانه همراه بابهترین نعمات ،بهترین مال ،اموال ،بهترین درجات ،بهترین زیبایی ،بهترین دوستی ومحبت ،بهترین پاکی وپاکدامنی ،زندگی کردیم .وهرچه بهترین خواسته تو بوده، به ما عنایت فرما. عاقبت ما را ختم بخیر ،گردان ،لحظه، لحظه ،برتوفیقات ما ،بیفزا، هرچه بدی ،بد بختی ،ظلم ستم، بیعدالتی ،وجود دارد.از میان ،بردار، چشم ما ،را به جمال آقای مان ،در ابتدای سال نو منور، گردان و ما را از یاران امام زمان (عج) گردان


 


دنیا دوستی

    با توجه به اینکه خداوند همه نوع نعمت را برما تمام نموده به ویژه نعمت عقل ، وحی , هدایت والحمد الله هرروزهم ،به نعمت های فراوان علمی وکشفیات دست پیدا می کنیم .ولی درمقابل این همه نعمت که باید بی نهایت شکر گذار باشیم،  به عدالت وآرامش بهتربرسیم ، آشوب ، بیعدالتی ، نا آرامی ها بیشتر شده ،این نتیجه ناشی از تفکرانسانها وگرایش به سمت دنیا می باشد، درگذشته گاهی ،حوادث طبیعی ، خشکسالی ،اتفاق می افتاد ولی مردم امیدوار بودند ،دست به توبه زاری بلند می کردند ،که خداوند ،بزودی جبران می کند ،درحال حاضر با توجه ،به این همه مدعی پیشرفت کسی ازآینده خبرندارد ،همه به نوعی از اوضاع نگران هستند. وهمه منتظرند انسانی مثل خودشان مشکل را حل نماید. بعید است ،درصورتی که اوهم مشغول دنیا می باشد .

    عرض کنم: در دنیا همین انسانهای معمولی کوچکترین خدمتی ارائه می دهند، توقع تشکر دارند .ولی خدا وند بزرگ ،لایتناهی ،پادشاه ، پادشاهان ،خالق همه عوالم ، بی نظیر، بی مانند ، که این همه نعمت های بی شمار ، به ما رایگان ارزانی داشته، همه مشغول ساخت ساز، دنیا باشند ،ولی از صاحب اصلی که ملک وملکوت از آن اوست غافل گردند .به نظر من کم لطفی بوده این مشکلات ،این تحریم ها ،خود تذکر ونعمت بوده که ما به یاد خدا باشیم .تا حتی کوچکترین اقدامی داریم با او مشورت کنیم وبرابر دستورات او عمل کنیم ،پیوسطه او یاد شود ،عظمت او منعکس گردد. درعین حالی که مردم به شکل های گوناگون وابسته شدند .ولی اگر با یقین کامل اوخدا را یاد کنند ،از او بخواهند درهمین اوضاع نا بسامان جهان در پناه حضرت حق بهترین زندگی را خواهند داشت .غیر خدا کسی کاره ای نیست همه چیز درقبضه اوست .


 


شاکر این همه نعمت ها باشیم

نعمتهای الهی سبک نشماریم

          خداوند همه نوع نعمت را برما تمام کرده نعمت های بی نهایت در اختیار ماست همه این نعمت برای اینکه هرچه بهتر عظمت زیبای او را منعکس نماییم.  که همه این  عوالم دراختیار وقبضه لایتناهی اوست .

گفته اند وتا به امروز ثابت شده , دربدن انسان صد تریلیون سلول وجود دارد ,اگر محاسبه کنیم تقریبا" سه میلیون وصد وهفتاد هزار سال طول می کشد چقدر عمر می خواهد بشماریم ؟ دکترای سلول شناسی با بررسی سلولها به این نتیجه رسیدند که این تعداد سلول هر کدام وظیفه خاصی بر عهده دارند مثلا یکی مربوط به چشایی، دیگری بینایی ، قلب و... است.

 خوب حالا  نتیجه می خواهم بگیریم  اگر بخواهیم  به  این سلولها غذا بدهیم  بهترین ومفید ترین غذا ها چه خواهد بود  درهمین یک قلم حیران ومبهوت می مانیم  وقتی این همه نعمت  خداوند برما ارزانی داشته  با این اعمال ناقص  واین  رفتارها و کردارها ی امروزه  واقعا پاسخ وسپاسگزاری از این همه نعمت شده یا اینکه به جای تشکر از خدا به جنگ خدا هم برخواسته ایم؟

قصه حضرت سلیمان  را اضافه می کنم  با اینکه پیامبر خدا بود  یک وعده  غذا را نتوانست  فراهم نماید

       علاوه بر مقام نبوت مقام پادشاهی را نیز داشت و به زبان کلیه حیوانات آشنا بود و جن انس و دیو و باد و تمام موجودات در اختیارش بود روزی ضمن مناجات به خداوند با عجز و ناله عرض کرد بارالها اجازه ده فقط یک روز جمیع مخلوقات تو را به ضیافت دعوت کنم و یک وعده یه آنان غذا بدهم خدای تعالا در خواست سلیمان را نمی پذیرفت و ضمن وحی به او نصیحت می فرمود که از اجرای این نیت درگذر ولی حضرت سلیمان مرتبا بر اصرار و درخواست خود می افزود و از خدا می خواست تا اجازه دهد تمام موجودات روی زمین را مهمان و یک وعده غذا به آن ها بدهد .

   چون در خواست سلیمان از حد گذشت خداوند قبول فرمود و سلیمان به کلیه پیروان خویش دیو و جن و انس و حتی مور و ملخ فرمان داد تا می توانند آذوقه و خوراکی جمع و انبار کنند و در یک جا گرد آورند پس از گذشت ماهها مقدار خیلی زیادی از هر قبیل آذوقه در دشت وسیعی در کنار ساحل دریا جمع شد و مانند کوه بر روی هم انباشته گردید و حضرت سلیمان برای روز معینی کلیه جانداران را به ساحل دعوت کرد . وقتی همه انسانها و حیوانات حضور یافتند قبل از اینکه شروع به خوردن کنند و دست به چیزی بزنند ناگهان ماهی عظیمی سر از آب دریا در آورد و عرض کرد ای سلیمان صبحانه ی مرا زود برسان که از شدت گرسنگی تاب صبوری ندارم.

    سلیمان فرمود تا شتری بریان در دهان آن ماهی که مانند غاری بود انداختند ماهی قورت داد و همچنان دهانش باز بود و وباره شتری و پس از آن فیلی و بعد از آن هرچی از آذوقه از قبیل گوشت و گلشن و سایر خوردنیه فراهم شده بود همگی در دهان او ریختند و با این حال دهانش بماند دقیقه نخستین باز بود و می گفت بدهید که سیر نشدم و هنوز گرسنه ام در حالی که از آن همه خوردنی و آذوقه چیزی باقی نمانده بود تا در دهان او بریزند و آتش اشتهایش را فرو نشانند . حضرت سلیمان از عجایب خلقت الهی به شگفت آمد و از آن ماهی پرسید مگر تو در روز چقدر خوراک میخوری ؟ عرض کرد یا نبی الله خداوند متعال هر روز سه قورت خوراک به من عطا می کند آنچه تو حال به من دادی نیم قورتش بود و اینک دو قورت و نیمش باقیست . سلیمان از کرده ی خود پشیمان گشت و روی نیاز به درگاه خدای چاره ساز آورد و اظهار عجز و ندامت فرمود . آنگاه عموم حیوانات بامر خداوند متفرق گشتند و هریک بروزی مقرر خود رسیدند و از نعمتهای روی زمین و طبیعت سیر شدند  .