دل نوشته های من

یاد خدا امر به معروف نهی از منکر

غیر خدا نابود

درب خانه خدا را بزنید  به خلق او بیندیشید  که ماندگار است غیر خدا  نابود است

            از اول خلقت انسانها با توجه به عقلی  وحی تفکری که خداوند ارزانی داشته  از طبیعیات خود خدا رایگان برداشت  وباریاضیات برای امورات زندگی بکارگرفته اند. اگر کسی خدا را شناخته ودراین دنیا به جایی رسیده ازملک وملوکت خدا بوده چیزی از انسان نمی باشد , تعجب است همه می دانند که همه نوع نعمت ازخدا بوده , روزی رسان خدا است با توجه به اینکه  انسانها مدعی هستند  که پیشرفت کرده اند وبه علم های گوناگون طبیعیات وریاضیات رسیده اند که بر روی زمین خلاصه می شودباز جنگ با خدا را ادامه می دهند ازعلم الهیات که اوج می گیرد طبقات آسمان را طی می کند  خبری نیست ازآثار باقی مانده نشان می دهد گذشته پیشرفته تربودند ولی با همان عظمت نابود شدند  قوم ثمود گروهی از مردم بودند که در سرزمینی بین یهودیهو حجاز در خانه‌هایی سنگی با بهترین نعمت می‌زیستند که درون کوه‌ها تراشیده شده بود. ولی با آن پیشرفت وامکانات به پرستش بت‌های سنگی و چوبی می‌پرداختند. حضرت صالح تلاش ‌کرد تا قوم خود را از پرستش بت‌ها بازدارد و ایشان را به یکتاپرستیفرابخواند، اما قوم ثمود سخن او را نپذیرفتند و از وی درخواست معجزه کردند؛ بر اساس روایات اسلامی، روزی سنگ بزرگی از کوه شکافت و شتر ماده‌ای از آن بیرون آمد؛ صالح به قوم ثمود هشدار داد که به شتر آسیبی نرسانند. اما قوم ثمود، شتر را گرفتند و کشتند، از آن زمان صالح ثمودیان را ترک کرد. پس از سه روز عذاب بر ثمود فروفرستاده شد؛ و پس از عذاب شدیدی که از آن در قرآن به صیحه تعبیر شده است؛ ثمودیان نابود شدند دراین روزگار چقدر انسان این روزهابتوسط همنوع کشته می شود ونعمات خدا اسراف می گردد

 

 

 


گرایشات به دنیا

        همانطور که عرض شد , با توجه به اینکه عقل , وحی , تفکر درالهیات خداوند ارزانی داشته .طبیعیات وریاضیات به فرمان الهیات بکار برده شد ه است . ودرحال حاضر ریاضی , برطبیعیات می چربد  وازالهیات که اصل هدف بوده خبری نیست .نشان از این است که اکثرا به سمت زیبایی های دنیا, ساخت سازهای گوناگون جهت پیدا نموده اند.  تاریخ درگذشته گفته افراد عادی که به ماند, برای اندک چیزی با خدا می جنگیدند , افراد سرشناس هم گاهی به سمت دنیا  گرایش پیدا می کردند . که درحال حاضر مشاهده می کنید به خاطر پست , مقام , پول , قدرت بعضی بیشترعمرراخوب گذرانده اند . عاقبت به سمت آلودگی ها تمایل داشتند .

       درقرآن آمده بلعم باعورا داراى اسم اعظم بود، و با اسم اعظم دعا مى کرد و خداوند دعایش را اجابت مى کرد، در آخر بطرف فرعون میل کرد، و از درباریان او شد، این بود تا آنروزى که فرعون براى دستگیرکردن حضرت موسى و یارانش در طلب ایشان مى گشت ، عبورش به بلعم افتاد، گفت : از خدا بخواه موسى و اصحابش را به دام ما بیندازد، بلعم بر الاغ خود سوار شد تا او نیز به جستجوى موسى برود الاغش از راه رفتن امتناع کرد، بلعم شروع کرد به زدن آن حیوان ، خداوند قفل از زبان الاغ برداشت و به زبان آمد و گفت : واى بر تو براى چه مرا مى زنى ؟ آیا مى خواهى با تو بیایم تا تو بر پیغمبر خدا و مردمى با ایمان نفرین کنى ؟ بلعم این را که شنید آنقدر آن حیوان را زد تا کشت ، و همانجا اسم اعظم از زبانش برداشته شد، و قرآن درباره اش فرموده : ((فانسلخ منها فاتبعه الشیطان فکان من الغاوین ، و لو شئنا لرفعناه بها و لکنه اخلد الى الارض و اتبع هواه فمثله کمثل الکلب ان تحمل علیه یلهث او تترکه یلهث ))این مثلى است که خداوند زده است .  ...

 



قلب دل رابا خدا پیوند زنید

قلب دل رابا خدا پیوند زنید

نظریه های گو ناگون به ما رسیده همه فرموده اند هیچ موجودی بدون خدا خدا را نمی شناسند از هرطریق نعمت  واصل شده  بتوسط خدا بوده  می فرمایند عقل را خدا ارزانی داشته  وحی  الهی از طریق پیامبران خدا لطف فرموده  وشما به وسیله  عقل وحی خود خدا خدا را می شناسید  بعضی به عظمت  کوهها صحرا دریا می نگرند به دلایل عقلی نقلی  که خدا عطا فرموده  به عظمت خدا پی می برند در حال حاضر که علم پیشرفت نموده واین همه نعمت هدایت برما تمام شده همه انسانهای روی زمین خدا را می شناسند  همه قبول دارند  که روزی دهند خدا است  همه می فهمند که خدا برهمه اعمال مخلوق خودش آگاهی دارد  همه قبول دارند مرگ به سراغ  همه می رود  ولی این شناخت ومعرفت  به خدا  کافی نیست قلب دل ما باید به خدا پیوند بخورد تقوا پیشه کنیم یقین کامل پیدا کنیم  تمام اعمال ورفتار خودمان را خدایی کنیم  واگر این دل وقلب که تعهد داد مخلص باشد  اگر دروغ بگوید مرتکب گناه شود باز راه بجایی نمی برد علی وار زندگی کنیم که پرسیدن یا علی جان شما خدا را می شناسید فرمودند  اگر نمی شناختم که عطاعت او نمی کردم  متاسفانه امروزه  بیشتر به سمت  دنیا گرایش پیدا کردند  این توفیق معرفت خدا به دل وقلب انسانها کمتر می باشد  

 


خدایی باشیم

عملی د اشته باشیم که خریدارش خدا باشد

این روزها  همه فکر وخیال زیادی به سرشان می زند یک درهزار از این فکرها بیشتربه عمل مبدل نمی شود  گاهی افرادی درکنار گوشه جهان کشته می شوند  این قبلا درباره اش فکر شده اما یک درهزار اتفاق افتاده چون در فکرش فراتر از آنچه دیده می شود بوده  بعضی فکرهای خوب داشتند منجر به توسعه وساخت سازهای فراوان شده که بازحمت خودشان بوده آسودگی وآرامش نسیب خودشان می گردد  هرکاری که انجام شود خوب یابد عمل گفته می شود بعضی کم بیش نماز شب خواندن خیرات ومبرات داشتن عمل گفته می شود عملی خریدارش خدا بوده که فقط رضای او درآن باشد به مخلوق خدا خیرش برسد  وصاحب عمل منتظر پاداش ازهم نوع خود نباشد  ولی مشاهده می کنید بعضی افراد  به جای معا مله باخدا فرض کنید  به یک سازمان  حقوق بی چون چرا اضافه  می کنند که درانتخاب بعد پشتیبان او باشند  این هم عملی گفته می شود اما خدا نمی گذارد یا فرض کنید بعضی با توزیع تسهیلات سروکار دارند  ویا پیوسطه پول می شمارند خیلی فکر خیال بسرشان می زند  وبعضی بعمل تبدیل می شود اختلاس می کنند یا نا عادلانه تصمیم می گیرندویاوجه بیت المال را به سمت خود شان گرد می کنند  به هرحال هرعملی که  خوب باشد وبرای خودمان بکار ببریم خیرش سودش به خودما می رسد  ولی بالا نمی رود  واگرعمل منجر به تخریب همنوع  وناحق صورت گیرد اولا که دراین دنیا خیری نخواهد داد حتما خداوند مچ ما را می گیرد  فردای قیامت جواب دارد  اون عملی میزان سنجش انسان واقعی  وکامل است  که رضای حضرت حق درآن باشد برای هدایت  مخلوق  وسلامت مخلوق خدا  حفظ مخلوق خدا ازگناه بکار برده شود برای خودصاحب عمل نباشد ومنتظر تشکر از کسی نباشد  خالص باشد پاداش را خدا می دهد که البته چنین اعمال پاک زلال اگرپیدا کردید خبر کنید کمتر وجود دارد

 


الهیات کم رنگ شده

الهیات کم رنگ شده

قبل از اینکه  این همه موجودات  وعوالم  وجود داشته باشد  خداوند لایتناهی  بزرگ بی مانند بی مثال  این عوالم  وموجودات را آفریده  سپس تا اینکه  به انسانهای مکلف رسیده نعمت عقل وحی تفکر را ارزانی داشته درهمان ابتدای خلقت  که انسان تصمیم  به تهیه نیازها شروع نموده فرض کنید خانه چوبی ویا گلی  به سازد  از طبیعیات برداشت وازریاضیات  برای عدد  مقدار اندازه  وزن  بکار می برده  این روش  وسنت تا مدتها طبیعیات بر ریاصیات  می چربیده  یعنی وقتی شما یک روستا  با خانه های گلی مشاهده می کنید بیشتر طبیعت ان را  می نگرید  ولی تدریجا  ریاضیات بر طبیعت افزون گردیده یعنی وقتی شما به برج میلاد نگاه می کنید  بند بند  ساخت ان را بر محاسبات ریاضی  می بینید طبیعت خیلی نمایان نیست ولی قبل از اینکه  هرتصمیم در باره طبیعیات وریاضیات گرفته شود براساس عقل وحی تفکر بوده  یعنی الهیات  همچون  خداوند  اول بوده  که درچند سال اخیر حکما دراین باره  گفته اند  انسانها حول سه نظریه  طبیعیات  ریاضیات والهیات فعالیت دارند  واین علم های گوناگون امروزی شاخه هایی از همین سه نظریه می باشد درمسیر زندگی گذشتگان گاهی طبیعت  گاهی ریاضیات وگاهی الهیات کم رنگ وپر رنگ شده در یادی ما اوایل انقلاب  وزمان جنگ  الهیات  ارتباطات معنوی بیشتر بود فرض کنید برج میلاد  که هم از طبیعت برداشت شده وهم ریاضیات عالی بکار برده شده خیلی آدم ها را بالا ببرد 300 متر می باشد  اما سر سیصد متر که برسد جیب شما را خالی میکند یک دست از پا خالی تر شما را دوباره به پایین می فرستد  درصورتی که در آن دوره از روزگار که الهیات اوج گرفته بود شهدا پرواز کردن به اعلی علیین رسید  که همه ما غبطه می خوریم  درحال حاضر مشاهده می کنید با چنگ دندان با ابزارهای گوناگون از طبیعت برداشت وریاضیات مهندسی  بکوب می سازد  ولی همه بر روی زمین می باشد درصدی خاک جابجا شده  دیر یازود برمی گردد به جای اولیه خود آنچه باقی می ماند  رضای خدا وخدمت به خلق خدا  که الهیات گفته می شود البته کم رنگ شده است  

 


خیلی دلم تنگه

دوره ای دریکی از سازمان ها سالهای متمادی توفیق خدمت گذاری داشتم درزمان حضرت امام  ره  من چند بار توفیق حاصل شد خانواده های شاهد رابه دیدار امام ببرم وقتی به درب وردی جماران رسیدم  به هرکدام یک کارت ورودی خودم توزیع کردم  یک نفر از آمار بیشترشد به خود من کارت نرسید چنان ناراحت شدم که می خواستم سکته کنم  یک خانمی که این صحنه را دید  بنده خدا با خانواده های شهرهای دیگر رفت وزودتر برکشت کارت خودش را به من داد ومن رفتم رسیدم اما  دو بار گریه کردم یکی که چرا دیر رسیدم   ویکی تا چشمم به امام افتاد بیشتر گریه کردم  سالهای بعد باز دوباره  خانواده ها را بردیم دیدار رهبر معظم انقلاب  لحظه ای که من می خواستم وارد بیت رهبری شوم مادری آمد  که شوهرم گم شده  تو را  به خدا پیدا کن من رفتم توی شهر تهران بدنبال این آقا  پیدا کردم آوردم تا رسید م  همه درحال برگشت بودند  واین تو فیق از من صلب شد  دوباره رهبر معظم به شهر ما سفر کرده بودند  من با خودرو به جایگاه محل سخن رانی درخدمتشان بودم لحظه پیاده شدند  خانواده ها من را صدام زدند فلانی نیامده بیاورید برایم عقده ای شد خیلی دلم تنگ شده دوست دارم رهبرعزیز خودم را از نزدیک ببینم  کنارشان بنشینم  به چهره زیبا یشان بنگرم گریه کنم  ازشان بخواهم برای ما دعا کنند  

 


به غیر خدا تکیه نکنید

به  غیر خدا دل نبندید  که دیر یا زود تمام می شود  وشما تنها  می شوید

بعضی افراد که  برایشان توفیق حاصل می شود قبل ازاینکه خودشان تجربه کنند  گفته های قرآن وائمه را به جان دل می پذیرند  ومی دانند که خدا برهمه اعمال  مشرف می باشد عاقبت مرگ به سراغ همه می آید  روزی رسان فقط خدا می باشد وتدریجا به تجربه هایی نائل می گردند  بعضی وقتی می فهمند که سنگ زمانه  به سرشان می خورد می گویند ای کاش درست عمل می کردیم  وبعضی چنین توفیقی پیدا نمی کنند فقط فعالیت دنیا را برای دنیا به پایان می رسانند درود صلوات خدا برمحمد آل محمد درحال حاضر بعضی به پستی که دارند تکیه زدند  بعضی به پولی که از راههای مختلف درآوردند امید وارند  بعضی به قدرت خودشان  می نازند  وقتی  خبرها را می شنوید که فرزندان شاه سابق خودکشی کردند  فلانی مرد فلانی برشکست نمود فلانی اختلاس کرد  درعین حالی دنیا جای ظلم زور زرنگی نیست عاقبت به بیچارگی مبدل می شود بازبه خاطر حب دنیا طلبی کمتر کسی می تواند مسیر درست را تشخیص دهد از طرفی وقتی می خواهید غرق شوید یاکشته شوید چه کسی را صدا می زنید خدا درصورتی که خداوند می خواهد قبل از اینکه  من وشما گرفتار شویم  هرچه نیاز داریم وهرچه می خواهیم با خدا مشورت کنیم  وبه غیر او دل نبندیم همین روزها  از خانه که بیرون می روید  به خدا توکل کنید که همه چیز درقبضه لایتاهی اوست  هرکاری که قصد دارید  انجام دهید با زبان خودتان ازاو بخواهید  که خدایا  کوچکترین گناهی انجام نشود واقعا جای تاسف است  که دراین دنیا  با این همه پیشرفت نفس انسانی گرفته شود  وحقی ضایع گردد خدایا  عاقبت ما را ختم بخیر گردان  مرگ ما را درجه شهادت در راه خودت قرارده  وتا زنده هستیم درپناه خودت محفوظ باشیم  وکوچکترین گناهی مرتکب نشویم

 


حیا وغیرت کم رنگ شده

حیا وغیرت کم رنگ شده

با توجه به اینکه عصاره هدایت ودستورات الهی از گذشته به ما رسیده که باید درهر زمینه آویزه گوش نمائیم وهیچ گونه تغییر تحول به اصول ومذهب ما خللی وارد نکند مشاهده می شود چقدر حیا در زنان وغیرت در بعضی مردان کمرنگ شده خواسته وناخواسته ویا به دلیل نداشتن مهارت تغییرعصرها خیلی تفاوت وجود دارد که البته دراین رابطه احکام الهی وکارشناسان فراوان گفته اند من فقط می خواهم چند نوع از حرکات انسانها دریادی خودمان عرض کنم چقدرفرق دارد قضاوت به خود تان باشد مغازه داری می گفت 50 سال قبل به مغازه سنگ داروی تنظیف عرضه می شد که رنگ نسبتا زرد داشت خانمی مراجعه کرد به خاطر حیا بدون اینکه اسمی ببرد سنگ زرد ترازو را نشان من داد به دون اینکه حرفی بزنم کشیدم رفت با توجه به پیشرفت دیروزدو تا خانم جوان زیبا مراجعه کردن می گویند از داروهای تنظیف موهای بدن دارید ومی گویند ما عطری آن را داریم ولی از گردها می خواهیم وخودشان هم می خندند چقدر فرق کرده ومی گفت 60 سال قبل خانمی مراجعه کرد که سه کیلو آبنبات بدهید من بدون اینکه حرفی بزنم وبه صورت او نگاه کنم کشیدم گفت حاجی چند روز بعد پول شما را می آورم من خجالت کشیدم اسم وفامیل او را بپرسم ازپشت سر دیدم چادرگل ریز به تن دارد نوشتم زن چادر گل ریز 3کیلو برده وتا چند دهه دفتر به دفتر انتقال دادم آخرش نیامد خانم های این زمان که تشریف می اورند ساعتها بگو مگو وانداز ورنداز می کنند . پیرمردی دیگر می گفت سالها چند خانواده باهم به مله می رفتیم کوچکترین برجستگی بدن از هم دیگر مشاهده نمی شد حالا خانم با لباس تنک با مردها کار می کند ومی گفت کشورهای چین کره درعین حالی که سروصورت شان باز می باشد ولی از کمر به پایین با لباسهای پر چین چروک همراه هستند به اندازه این خانم ها که لباس تنک ازکمر به پایین دارند و حیا نمی کنند جزابیت ندارد واز طرفی به نظر می رسد بعضی مردها از خانم خود چنین توقعی دارند از قرار معلوم مشاهده می کنید جوان دویست کیلویی خیلی راحت کنار خانم با لباس تنگ راه می رود ولذت می برد که من چنین خانمی دارم امید واریم خداوند خودش کمک کند تا درمسیر خواسته های او قرار بگیریم



نعمت های الهی را وصل کنید

نعمت های الهی را وصل کنید لحظه ای مردم به انتظار نباشند همه نعمات ازخدا است

با توجه به اینکه خداوند همه نوع نعمت به ویژه نعمت هدایت رابرما تما م نموده که انسانها عین خود خدا وند عمل کنند  با توجه به افزایش جمعیت خیلی از برداشت نعمات به صورت فردی  یا ممنوع است  ویا امکان برداشت فردی میسور نیست  اکثرا به فرمان دولت ها با امکانات بزرگتر صورت می گیرد با توجه به اینکه این همه  علم  در زمینه های مختلف دنیایی  به دست آمده  به دلایل مختلف نعمت به بیشتر مخلوق خدا  نمی رسد  ودر بیشتر جاهات با وعده ها دلخوش کردند مردم درانتظار بسر می برند اگر می خواهید  خیر نصیب خود گردانید هرچه سریعتر مخلوق خدا را خوشحال کنید  وگرنه شیطان  فاصله را بیشتر می کند  ویا خداوند از شما که گرداننده هستی این نعمت راصلب می کند  دیگری به انجام می رساند دیروز راننده بیابان که مسیر کشورهای شوری را طی می کند می گفت می خواهم برای سکونت به قزاقستان مهاجرت کنم  چون مردم آنجا از نعمت ها بهتر برخوردارند فردی گفته که مردم شما چرا برای دریافت  امکانات اینقدر درانتظار بسرمی برند ما بهترین خودرو به مردم خودمان  می دهیم یکسال بعد وجه آن را دریافت می کنیم  شما یکسال قبل پول واریز کرده اید هنوز دریافت نمی کنید اگر باشد با قیمت چند برابر . دیگری می گفت خداوند نعمت را برما ارزانی داشته چند روز قبل شنیده ایم که وجه عیدانه به حساب خانوار واریز می شود به واسطه این کلمه کلی اجناس گران شده درکمین نشسته اند تا پول واریز شده جیب مردم را خالی کنند چرا گفته می شود وچرا فورا" واریز نمی شود دیگر می گفت ترمینالی دردو کیلومتری شهر ما احداث شده که برای مردم رفت آمد آن کلی هزینه دارد مردم از داخل شهر به اتوبوس سوار می شوند سربرگشت که ازمشهد برمی گردیم به اجباربا کلی بار خسته ما را به ترمینال پیاده می کنند وکلی هزینه مضاعف پرداخت می کنیم تا به منزل برسیم  اون خدمتی که به شما نمره می دهند درهمین فاصله می باشد که شما خود را محروم می کنید فردی دیگر می گفت همین سهام عدالت سالها انتظار کشیدیم  که این سهام به همه اقشار می رسد کارمندان که حقوق مستمر می گیرند دریافت کردند به ما که مستضعف کارگرساختمانی هستیم هنوز وصل نشده کارهای زیادی انجام شده مشکلاتی درتصمیم گیری وجود دارد ولی جای خیر وصل نشود مزدی هم ندارد  دیگری می گفت اتوبان شهر ماصد ها کیلومتر هزینه شده  تا دو کیلومتری شهر از چند سال است  کار خوابیده چقدر هزینه افزایش یافته  به هردلیل وصل نشده تا وصل نشود  نمره خبری نیست  دیگری می گفت کلی کارت  برای ما درست شده با gps کاری میکنیم  ما به کنترل  سازمانها شدیم با این تغییرات خدمت به مخلوق نمی رسد ما به جایی وصل نیستیم به هرحال هرکس به تناسب مسئولیت خویش اگر کلید بازبست نعمت دراختیارش می باشد تا این نعمت ها  گوناگون وصل نشود مورد لطف خدا نخواهد بود وهرلحظه به نوعی جواب دارد 

 


فیلم زمانه

من دوپیام از این سریال برداشت کردم یکی اینکه هیچ وقت دروغ گفته نشود جدای ازاینکه دروغ  کلید همه گنا هان می باشد ومجازاتی درپی دارد خود همین دروغ باعث خرابی طرح برنامه وهدف می گردد دوم اینکه  بهترین  چیزی که از آن همگان یاد می کنند مال اموال بوده که امروزه اکثرا" به سمت جمع آوری مال منال به هرقیمتی هستند  واگر برای جمع آوری ونحوه هزینه آن درست مهارت بکار نبرند بیشترین گرفتاری وصدمه برای خود صاحب مال ببار می آورد  که شما دراین سریال مشاهده کردید که پول به هیچ کدام خیری نداد زمانی که مالی وجود نداشت چقدر با سختی بیچارگی بسر بردند وقتی به آن مال  تحت هرعنوان به دست آمد که باید به آرامش وآسایش خود واطرافیان هزینه گردد  متاسفانه باعث باعث بیچارگی مضاعف گردید درحال حاضر دمای جمع آوری تجملات وگرایشات خیلی افزایش یافته هرکس بتواند با این همه نعمت رضای خداوخدمت به خلق خدا را بکار برد شاه کار کرده که باز این حسودیت بخل نمی گذارد مگرافرادقلیلی